چشم می دوزم
به کوچه هایی که سپرده ام
بروند ، بدوند
گیج بخورند و خیابان شوند
مست شوند و به جاده بزنند
تلوتلو بخورند و از راه و بیراهه
به “تو” برسند!
برایت بگویند از چارقد خاکیم
از موهای بافته م
از پیرهن بته جغه ام
و از چشمهایم !
شاید خدا پا درمیانی کند
قائله ی پریشانیم را از پابوسی قدمهات
تا بستن چشمهایم
ختم به خیر کند…
به بوسه ی “تو” بر پیشانیم !
دخترک آفتاب ...
برچسب : نویسنده : dokhtarakeaftab77a بازدید : 212